سفارش تبلیغ
صبا ویژن


به نام خدا
سلام؛


پرواز ما هم‌زمان با پرواز کابل نشست. یک سونامی واقعی از ازدحام جمعیت در فرودگاهی که به وضوح فاقد مدیر است. حتی اینقدر تدبیر نشده که تعداد کارکنان در این شرایط افزایش پیدا کند یا حتی نظم‌دهنده‌ای برای شکل‌گیری صف مهیا شده باشد.


کاری ندارم. به فقدان مدیریت خو گرفته‌ایم. ولی هم‌زمانی ورودمان به فرودگاه امام با مهاجران افغانستانی، بازتاب‌های جالبی بین مردم داشت که توجهم را بیش از هر چیزی جلب کرد. قریب به اتفاق مردم از ورود این جمعیت از کابل وحشت‌زده و عصبی بودند و پنهان و آشکار شکایت داشتند. پیش خودم فکر کردم که همین الان که ما چنین دیدگاهی داریم، ترکیه از آن سر مرزها به دنبال سرمایه‌گذاری در افغانستان است. همین الان هند برای پذیرش توریست درمانی از افغانستان سر و دست می‌شکند. همین الان کشورهای اروپایی و امریکایی به علاوه چین و روسیه دنبال صید ماهی خود از آب گل‌آلود بی‌سروسامانی در افغانستان هستند. آن‌وقت ما با اینهمه اشتراکات قابل توجه، با مرز مشترک، با زبان و فرهنگ و تمدن مشترک، که بیش از همه می‌توانیم از این سرمایه بهره‌مند باشیم، انگار دور از جان با جمعیت زامبی مواجهیم.


علت چیست؟!
علت دقیقا مشابه همان فقدان یک بندکشی ساده در فرودگاه برای نظم‌دادن به جمعیت و تسریع امور است. دقیقا همان!
به همان سادگی که می‌شد با یک کار کوچک از معطلی دو ساعته مردم جلوگیری کرد، می‌شد مثلا یک سیم‌کارت ویژه اتباع بیگانه صادر کرد! کاری که هم موجب رصد و رهگیری افراد بود هم با تعریف حساسیت واژگانی، سبب امنیت.


همین حالا که ما یکی بر سر خودمان می‌کوبیم و یکی بر سر برادران همسایه‌مان، آلمان با یک سیستم مدیریتی قوی در قالب پذیرش پناهنده، با عزت و احترام و یک دنیا امکانات ویژه و قابل توجه، دارد از افغانستان بهره می‌گیرد.


بالاخره تکلیف چیست؟ سال‌ها مرزهای باز و ورود و خروج بی‌حساب را ببینیم یا رد مرزهای مکرر افراد بی‌گناه که زندگی را به کامشان زهرتر می‌کند از آنچه که هست!
سوء مدیریت!
این واژه تکراری!
این نخ‌نمای تمام‌نشدنی!






تاریخ : سه شنبه 102/7/4 | 11:44 عصر | نویسنده : زاهده آگاهی |
لطفا از دیگر صفحات نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.